دنی فیلیپو یکی از مشهورترین یوتیوبرهای جهان است. او را در جلسهای تصور کنید که روی صندلی میایستد و همکار و برادر دوقلویش، مایکل، تنها به او خیره میشود. لوگان پائول، یوتیوبر مشهور و خبرساز دیگر، در گوشهای دیگر از میز نشسته و فقط میخندد. این ترکیب، در جدیدترین اپیزود پادکست Impulsive لوگان پائول کنار هم جمع شدهاند. افرادی که با دنی فیلیپو و برنامهی مشهور یوتیوبش بهنام RackaRacka آشنا باشند، میدانند که چنان رفتارهایی از او عجیب نیست. درواقع، دنی وقتی عصبانی یا هیجانزده باشد، روی صندلی میایستد و در اتفاق اخیر، هم هیجانزده و هم عصبانی بود. او با عصبانیت در آن لحظه گفت: «کاری که آنها با ما میکنند، عادلانه نیست. اصلا عادلانه نیست».
دنی، مانند بسیاری از تهیهکنندههای دیگر یوتیوب، مرگ آن را حتمی میداند. او حداقل، مرگ یوتیوبی را حتمی میداند که خودشان با آن بزرگ شدهاند. یوتیوب مد نظر آنها، از شخصیتهای عجیب، نوآور و مشتاق استقبال میکرد و امروز، تلاش میکند تا آنها را با برنامههای رسمی و موزیک ویدئو جایگزین کند.
دوقلوهای فیلیپو، بهنوعی بدلکار و بازیگر هستند و میل زیادی هم به خرابکاری دارند. بهنظر میرسد یوتیوب، پلتفرمی که زمینهی جذب مخاطبان آنها را فراهم کرد، دیگر تمایلی به حفظشان ندارد. بهعنوان مثال، آنها ویدئویی دارند که با استفاده از تکنولوژیهای متنوع، صحنههای Fatality بازی مورتال کامبت را شبیهسازی کردهاند. اگر در یوتیوب، برای پیدا کردن آن ویدئو جستوجو کنید، ویدئوهای کپی نشان داده میشود و اثری از ویدئوی اصلی دوقلوها در نتایج جستوجو نیست. درواقع، یوتیوب ویدئوی فیلیپو را بهخاطر نقض قوانین خشونت مخفی کرد، اما برادرها اعتقاد دارند ادعای پلتفرم، دروغی بیش نیست.
دنی دربارهی مخفی شدن ویدئویش میگوید:
یوتیوب میگوید قطعی در سیستم وجود دارد. کدام قطعی و مشکل لعنتی؟ آنها میگویند ویدئوهای ما مخفی نشدهاند. پس چرا هیچ کدام از ویدئوها در نتایج ظاهر نمیشوند؟
برادران فیلیپو
داستان برادران فیلیپو، نمونهای از چندین اختلاف نظری است که بین تهیهکنندهها و یوتیوب وجود دارد. اختلافی که بین تعریف تهیهکنندهها از یوتیوب و نحوهی نمایش این پلتفرم به تبلیغدهندهها و رسانهها وجود دارد. قطعا، یوتیوب برای ایجاد تمایز با رقبایی همچون نتفلیکس و هولو، به تهیهکنندهها وابسته است. آنها ادعا میکنند که همهی تلاش خود را برای تبلیغ هرچه بیشتر محتوای اختصاصی تولیدکنندهها به کار میگیرد و در این مسیر، حتی کنفرانسهایی برای معرفی آنها و بهبود جامعهی تهیهکنندهها برگزار میکند.
همان تهیهکنندههایی که یوتیوب، ادعای حمایت از آنها را دارد، برخی اوقات از رویکردهای پلتفرم و نمایش ندادن ویدئوهایشان متعجب میشوند. آنها میگویند ویدئوها در نتایج جستوجو، فهرست برترین ویدئوها و محلهای دیگر نمایش داده نمیشوند و بهمرور، از اعتبار آنها کاسته میشود.
درکنار ادعای تهیهکنندهها، رویدادهای معرفی یوتیوب به تبلیغدهندهها نیز عموما با نمایش محتوای تولید شده توسط نامهای مشهور، و نه آماتورهای خلاق، برگزار میشود. در مقابل، افرادی که با بهرهگیری از پلتفرمهای یوتیوب به موفقیتهای بزرگی رسیدهاند، از رویکردهای جدید آنها در قضاوت محتوا راضی نیستند. آنها بهمرور از داراییهای با ارزش معنوی پلتفرم، به معترضانی عصبی تبدیل شدهاند.
یوتیوب، امروز با بحران اخبار و محتوای دروغین هم روبهرو است و همچنین، روشهای بیشمار سوءاستفاده از آن نیز روزبهروز بیشتر میشوند. در همین شرایط، شرکت تلاش میکند تا محتوایی تجاریتر و جذابتر برای تبلیغدهندهها عرضه کند. سرعت تغییر به آن نوع محتوا نیز بهقدری است که از سوی تهیهکنندههای مستقل، بیسابقه محسوب میشود.
باتوجهبه رخدادهای بالا، میتوان ادعا کرد که دوران طلایی یوتیوب، دورانی که میلیونها تهیهکنندهی متنوع، همگی درآمد مناسبی داشتند تا محتوای اختصاصی خود را تولید کننده، به پایان رسیده است.
یوتیوب، با هدف ساختن پلتفرمی برای توزیع ویدئوهای تولیدکننده توسط کاربران، تأسیس شد. البته، موضوعی دیگر بهنام حریم خصوصی باعث شد تا شهرت آنها، بهصورت انفجاری افزایش پیدا کند.
وقتی گوگل، یوتیوب را در سال ۲۰۰۶ به قیمت ۱.۶ میلیارد دلار خریداری کرد، آنها باید مشکلات عظیم حریم خصوصی خود را برطرف میکردند. در آن زمان، تماشای هر نوع محتوایی در یوتیوب امکانپذیر بود. درنتیجه، استودیوهای فیلمسازی، غولهای صنعت تلویزیون و استودیوهای موسیقی، بسیار عصبانی بودند. بههرحال، یوتیوب پس از پیوستن به گوگل، باید تغییر میکرد. درنتیجه، مدیران اجرایی روی بالا آوردن محتوایی متمرکز شدند که بنیانگذاران، با در نظر داشتن آن، پلتفرم خود را راهاندازی کردند: ویدئوهای اختصاصی.
تمرکز روی فرهنگ تولیدکنندهها، فرهنگ یوتیوب را از روزهای ابتدایی شکل داد. پلتفرم آنها، به محلی برای نمایش تهیهکنندههایی تبدیل شده بود که با استانداردهای هالیوود، همخوانی نداشتند. در آن زمان، افرادی همچون جنا ماربلز، فلیکس «پودیپای» کیلبرگ، آنتونی پادیلا، یان هکاکش و لیلی سین توانستند شهرتی دست و پا کنند. آنها توانستند محتوایی تولید کنند که در هیچ جای دیگر دیده نمیشد و قطعا، منحصربهفرد بود. ماربلز، توانست توجه زنان را به خود جلب کند، کیلبرگ بهخاطر پخش زندهی بازیها مشهور شد و سین، با نشان دادن خانوادهای هندی-کانادایی، شهرت خوبی به دست آورد.
فلیکس کیبلرگ، ستارهی PewDiePie
در خلال سالهای ۲۰۰۸ تا ۲۰۱۱، ویدئوهای بارگذاری شده در یوتیوب، از ۱۰ ساعت در هر دقیقه به ۷۲ ساعت در هر دقیقه رسید. تا سال ۲۰۱۱، کاربران بیش از یک تریلیون بار، ویدئوهای پلتفرم را مشاهده کرده بودند و درآمد تولیدکنندهها هم بهلطف Google AdSense در وضعیت خوبی قرار داشت.
بهعنوان مثالی از درآمد تولیدکنندهها در سالهای ابتدایی دههی ۲۰۱۰، میتوان جنا ماربلز را عنوان کرد که درآمدی ۶ رقمی داشت. امروز، برترین تولیدکنندهها که در دستهبندی تبلیغاتی بالا قرار بگیرند، ماهانه تا بیش از یک میلیون درآمد دارند.
تا سال ۲۰۱۲، تولیدکنندههایی همچون کیلبرگ تصمیم گرفتند تا برای کار تمام وقت در یوتیوب، حتی تحصیل را کنار بگذارند. کیلبرگ در مصاحبهای با یک رسانهی سوئدی گفته بود که ماهانه بیش از ۲ میلیون بازدید و ۳۰۰ هزار مشترک فعال دارد. سطح توجهی که در آن زمان به او میشد، برای خودش هم جدید بود.
کیلبرگ، بیش از همهی تولیدکنندههای مستقل یوتیوب نشان داد که با تولید محتوای جذاب، چه حجم بالایی در آمد را میتوان کسب کرد. او در مصاحبهی آن سالها پیرامون شهرت گفته بود:
حس میکنم لایق این همه توجه نیستم. من بهاندازهی کافی به این فعالیت علاقهمند بودم، اما اکنون، وقتی افراد زیادی کارهای من را مشاهده میکنند، احساس بسیار بهتری دارم.
در خلال سالهای ۲۰۱۱ تا ۲۰۱۵، یوتیوب بهشت کمدینها، فیلمسازها، نویسندهها و بازیگرانی بود که توانایی تولید مناسب داشتند و با آن کار، درآمد نیز کسب میکردند. آن دوران، فرهنگی کاملا جدید را پایه گذاری کرد که حتی در سالهای بعد، به جریان اصلی نیز تبدیل شد. بهعنوان مثال، برنامهی مستقل Awkward Black Girl بعدا به سریال Insecure از شبکهی HBO بدل شد. در نمونهای دیگر، تولیدکنندههای Rooster Teeth و تایلر اوکلی پس از جذب مخاطبان زیاد، حتی تورهایی برای ملاقات با طرفداران ترتیب دادند.